در این برنامه ایرج کلانتری، حسن شکاری و منوچهر ساداتافسری سخن گفتند. تاریخ معماری رنسانس، اثر لئوناردو بنهولو، اثری است پنج جلدی که نشر نیلوفر آن را منتشر کرده است.
منوچهر ساداتافسری، مترجم کتاب، که در ایتالیا در دهه شصت میلادی دانشجوی بنهولو بوده، گفت: در ایتالیای آن سالها بیش از آنکه به طراحی و کشیدن نقشه اهمیت بدهند، به فرهنگ معماری، دانش عمومی معماری و به پژوهش و نقد اهمیت میدادند. هر روز کتابی تازه به دانشجویان معرفی میشد و اغلب آثار هم تألیفی بودند.
متأسفانه ما چنان فضایی را هرگز در ایران نتوانستهایم پدید بیاوریم و از همین روست که ما نه فرهنگ معماری داریم و نه معماری فرهنگی. بنهولو استاد متواضعی بود که بهرغم همه گرفتاریهایش همیشه در دسترس دانشجویان بود. او را میتوان از نمادهای آموزش و فرهنگ ایتالیا دانست. وی نود سال زیست و نزدیک به سی عنوان کتاب نوشت.
ساداتافسری افزود: بنهولو رنسانس را پدیدهای زمانمند و مکانمند میداند. او در کتابش نه فقط به معماری که به همهی هنرهای تجسمی پرداخته است. در باور او معماری هنر برتر رنسانس بود و سیادت سایر هنرها را داشت. معماران ایتالیایی طی ۳۰۰ تا ۳۵۰ سال توانستند ایتالیایی دیگرگون پدید بیاورند. هنرهای زیبا محصول کشور فرانسه است، اما طراحی و معماری خاستگاه ایتالیایی دارد.
مترجم آثار بنهولو یادآور شد: باید ذائقه هنری زمانه را درک کنیم. باید در فضای زمانه گردش کنیم. بنهولو معماری کلیساهای رنسانسی را معماریای سرد میداند. این کلیساها نور پراکنده دارند و فاقد دکوراسیون هستند. در نقاشی دورهی رنسانس هم این ویژگی را میشود دید. بنهولو توضیح میدهد که چرا تابلوهای داوینچی سرد و گاه غمانگیز هستند. موضوع دیگر مهم برای بنهولو پرسپکتیو است. او پرسپکتیو را دستاوردی رنسانسی میداند، هرچند یونانیها و قرونوسطاییها از آن بیخبر نبودند.
ساداتافسری تصریح کرد: رنسانس پیش از آنکه به صورت کامل پدید بیاید، از بین رفت و شعلههایش به سرعت در خاکستر نشست. این هنر حتی ایتالیایی هم نشد، تا چه رسد به اینکه وسعت جهانی بیابد. وقتی برونسللکی نظام ستونبندی کلاسیک را گرفت و در مجموعهای با نام کلیسای رنسانس به کار برد، از سلیقهی بومی فلورانس استفاده کرد. همان کار را نویسندگان فلورانسی نیز انجام دادند و برای نمونه، دانته به زبان محلی توجه کرد. زبان محلی انعطافپذیر است و زبان کلاسیک انعطافناپذیر.
ایرج کلانتری، معمار، گفت: رنسانس مبدأ مختصاتی دارد و هرکس بخواهد پژوهشی جدی در تاریخ معماری انجام بدهد، باید به منابع مربوط به این مقطع مراجعه کند. رنسانس جهان را دچار تحولاتی شگرف کرد. در جهان ما تئوریهای زیباییشناسی مدام در حال تغییر هستند و مبدأ این نظریهها هم دورهی رنسانس است. کتاب بنهولو نه فقط اثری تاریخنگارانه بلکه دارای ماهیت تحلیلی ـ تاریخی است. علاوه بر این گسترهای عجیب را پیش روی ما قرار میدهد و مبنایی است برای توجه به رویدادهای معاصر. شیوهی روایت نویسنده به ما کمک میکند امور امروز را درست تحلیل کنیم.
کلانتری افزود: امروز همهی گرایشهای فعال معماری جهان را در ایران میتوان شناسایی کرد. جامعهی ما گرایش روشنی به تجددطلبی دارد. ما همواره در پی دریچههایی به سوی مدرنیته بودهایم. بنهولو در کتابش ابتدا به گذشتههای دور میپردازد و جلوتر میآید. به نظر من این کتاب برای جامعهی دانشگاهی ایران اثری است مفید و مؤثر.
حسن شکاری، نقاش و نویسنده، کتاب بنهولو را اثری ارزشمند برای شناخت علمی و آکادمیک بخش مهمی از تاریخ هنر و معماری دانست و یادآور شد: نقاشی، پیکرتراشی، حرکتهای ادبی و جنبش لیبرال در سدههای چهارده و پانزده میلادی مسیر دو پایه از علوم را تغییر دادند و این تغییرات بطئی بر برتری فرهنگی نقاشیِ فلورانسی اثر گذاشت. ورود پرسپکتیو و کاری که باتیست آلبرتی ادیب انجام داد هم اثری عمیق بر روند شکلگیری عصری نو در هنر رنسانس، بهویژه نقاشی و پیکرتراشی گذاشت.
وی افزود: کتاب بنهولو شناختی همهجانبه از معماری زندگی نوین در دنیای معاصر بر پایهی ضرورت دگرگونیهای تاریخی به دست میدهد و بهخصوص به یکی از مهمترین این ضرورتهای تاریخ بشری، یعنی پدید آمدن رنسانس میپردازد. تردید نداشته باشیم که بخش عمدهای از مشکلات گاه به نظر غیر قابل حل ما در زندگی جمعی، ناشی از نبود نگاه علمی و آکادمیک به بسیاری از مقولههای زندگی اجتماعی است. علوم انسانی در ساخت جامعهای بههنجار، نقشی بیبدیل ایفا میکند و به تعریفی، سرنوشت نسلها را میسازد. تاریخ معماری رنسانس در همین حوزهی شناختی علوم انسانی قرار دارد که جامعهی ما همیشه از آن بهرهی کمی برده است.
شکاری دربارهی معماری فلورانس و رم تصریح کرد: هم در مسکو و هم در پاریس نشانههای انکارنشدنی معماری رنسانس ایتالیا را میتوان دید. آلمان مدرن و ساختهشدهی پس از جنگ هم از این تأثیر بینصیب نیست. در برلین و کلن میتوان جلوههای آشکار معماری رنسانس ایتالیا را دید. به گمانم بسیاری از شهرسازان و مهندسان معمار اروپایی پس از جنگ دوم جهانی، با زیرکی و هوشیاری از این جلوهها بهره بردهاند.
وی تأکید کرد: معماری رنسانس پدیدهای خلقالساعه نبود. این معماری تجلی و مظهر تلاش ذهنی، اندیشگی، فلسفی و خواست ملتی است که طی قرنها از پیشتازان دگرگونی در دنیا بوده است. در تاریخ رنسانس با صدها نام نامدار آشنا میشویم که در تمام عرصههای زندگی اجتماعی و حیات معنوی ملت، نقشی آفریننده و دگرگونکننده داشتهاند. با رجوع به هر جلد از این اثر ارزشمند با هزاران نام شخص و مکان و اثر و جلوهها و مظاهر تحسینبرانگیز نبوغ و خلاقیت انسانی روبهرو میشویم. پس از خواندن این اثر ارزشمند با نگاهی دیگر به دنیایمان چشم خواهیم دوخت، با ذهنی برانگیخته از هزاران پرسش در چونوچراییِ پدید آمدن تاریخ معماری رنسانس.
در آغاز نشست علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب گفت: بنهولو یکی از مهمترین معماران و مورخان و منتقدان ایتالیایی است که در ۱۹۲۳ به دنیا آمد و دو ماه پیش درگذشت. آثار او تاکنون به ۲۲ زبان ترجمه شده است. پیشتر کتاب معماری در آستانهی هزارهی سوم وی با قلم منوچهر ساداتافسری به فارسی ترجمه شده بود که در شهرکتاب نقد و بررسی شد.
وی خاطرنشان کرد: رنسانس دورهای از تاریخ تمدن اروپا است که از اوایل قرن ۱۵ در ایتالیا آغاز شد و تا پایان قرن ۱۶ به طول انجامید. این تحول در نقاط دیگر اروپا دیرتر آغاز شد و تا پایان قرن ۱۷ تداوم یافت. بازیابی ادبیات کلاسیک یونان و روم باستان به رهبری نویسندگانی چون بوکاتچو و پترارک از ویژگیهای رنسانس بود. بزرگترین تجلی رنسانس در هنرها و معارف بود که منجر به نوزایی مهمی در این حوزهها شد.
نظر شما